عاشقانه ها
عاشقانه ها

عاشقانه ها

کاش بفهمی

زنگ که میزنی هر چه میگویی
میگویم جانم؟ میگویم نفهمیدم
نشنیدم دوباره بگو...
تا بیشتر بشنوم صدایت را...
ارام شوم با حرفهایت...
مثل بچه ها شده ام دلم مدام بهانه ات را میگیرد...
دوستت دارم هایم را می خورم...
کاش بفهمی...

چه کسی

چه کسی
برای عشقبازی ما
شعر اتــل متــــل خواند
که پایت را
به این راحتــــی
از زندگیــم
....وَرچیـــدی

صادقانه

خنده هایت رابه هرکه میخواهی هدیه کن اما....اشکهایت رابرای من نگه دار من عاشق آن لحظه ام که چشمانت صادقانه حرف میزنند

از تنهایی گریزی نیست
بگذار آغوشم برای همیشه یخ بزند
نمی خواهم کسی شال گردن اضافی اش را
دور گردن آدم برفی احساس من بیندازد

کنار حوصله ام بمان

ار حوصله ام بمان !

کنار حوصله ام بمان !
اگر تو نباشى دلم که هیچ دنیا هم تنگ میشود
کنار حوصله ام بمان !
اگر تو نباشى دلم که هیچ دنیا هم تنگ میشود

تقویم

تقــویمِ امـسال هـــم..
بـا تقـــویــمِ پــارسال..
هیـــچ فــرقـی نمیـــکند..
وقتـی..
زنـــدگی..
تــا اطّـلاعِ ثــانــوی ..
تعــطــــــیل اسـت !

سلام دوستای گلم خوبید؟؟ 

نماز و روزه هاتون قبول باشه 

بچه ها ازتون دعوت میکنم به وبلاگ زیر یه سر بزنید یه وبلاگ زیست شناسیه آخه من یه زیست شناسم 

و عشق زیست.سر بزنید خوشحال میشم 

biology-general.blogsky.com

نامم را پاک کردی

نامم را پاک کردی یادم را چه میکنی؟؟ 

یادم را پاک کنی عشقم را چه میکنی؟؟  

اصلا همه را پاک کن 

هر آنچه که از من داری 

از من که چیزی کم نمیشود 

فقط بگو با وجدانت چه میکنی؟؟؟ 

نکند آن را هم پاک کرده ای؟؟؟  

نه شدنی نیست.... 

نمیتوانی آنچه را که  

نداشته ای را پاک کنی..

یه توصیه

یه توصیه: 

هر صدفی 

لیاقت مروارید داشتن رو نداره 

پس 

برای هر  

صدفی 

مروارید نشو.

راه بد

راه بدی را  انتخاب کرده بودم برای نگه داشتنش!!! 

صداقت 

مهربانی 

زیاد به "تو" توجه داشتن!!  

و خیلی حماقت های دیگر.... 

این روزها هرچه خاین تر باشی 

دوست داشتنی تری!!!..........

وقی میشکنم

وقتی میشکنم 

خوب تماشا کن! 

شاید روزی 

به دنبال 

تکه هایم بگردی!!!

دلم که گرفت

هر وقت دلم گرفت 

لبخند میزنم 

به یاد کسی که  

برای لبخندش 

بارها 

دلم گرفت!!!

طناب

طناب 

را به گردنم انداختند... 

گفتند:آخرین آرزویت؟؟؟ 

گفتم:دیدن عشقم!! 

گفتند:خسته است 

تا صبح برایت طناب بافته....

محبت کنی بد نیست

گاهی میان بی رحمی هایت محبت کنی بد نیت... 

نگذار روزی که جدا شدیم خجالت زده ی خاطره هایم شوی...

گفته باشم؟؟؟

گفته باشم!! 

من درد میکشم تو اما.... 

چشم هایت را ببند!!! 

سخت است بدانم میبینی و بیخیالی...!

به جهنم

به جهنم که نیستی... 

مگر مغول ها یک قرن حمله نکردند؟؟؟ 

مگر نگذشت؟؟؟؟ 

نبودن تو هم میگذرد!!!!

من

من مورچه ای را مسخره میکردم 

که عاشق یک تفاله چای بود! 

خودم را فراموش کردم که زمانی 

عاشق آشغالی بودم که  

فکر میکردم آدمه....

اشتباه من

اشتباهم این بود: 

با دیدن اولین"دل" 

حکم کردم....

دلتنگی

دلتنگی 

تنها رقیب 

من بود 

از تمام 

زیباییهایت....

خسته شدم

دیگه از ستاره ها خسته شدم 

از غم سرد شبا خسته شدم 

نمیتونم غمو باور کنم 

آخه از هر چی غمه خسته شدم 

ای خدا خسته شدی از غم ممن؟؟؟ 

منم از هر چی دعاست خسته شدم 

همه مدعی میشن که عاشقن 

چه کنم از ادعا خسته شدم  

ای خدا منو ببر به آسمون 

دیگه از زمینی ها خسته شدم 

ترس

ترس از هیچ چیز ندارم... 

وقتی یقین دارم بیشتر از من کسی 

دوستت نخواهد داشت... 

بیشتر از من کسی طاقت کم محلی هایت را ندارد!!! 

برو... 

ترس برای چه؟؟؟ 

وقتی میدانم یک روز تف می اندازی بر روی تمام آنهایی که 

به خاطرشان مرا از دست داده ای!!!! 

خداحافظ برای همیشه....

دل

دل 

نه اجبار میفهمد  

نه نصیحت 

آنکه لایق دوست داشتن است 

را دوست دارد

حال و هوا...

از خاطر من حال و هوایت نرود 

تصویر شکسته ی نگاهت نرود 

از سمت دل شکسته ام می آیی 

آهسته بیا شیشه به پایت نرود

چه تنهایی...

تلخ است,همه فکر کنند سرت شلوغ است و  

فقط 

خودت بدانی که چقدر "تنهایی"....

عوضی..

خطش 

را عوض کرد.. 

من موندم و دوستت دارم هایی که 

"هرگز"تحویل داده نشد....

هر جور راحتی

اونایی که در جواب حرفات بهت میگن "هر جور راحتی" 

باید همچین جفت پا بری تو صورتشون  

تا بفهمن چطوری راحتی!!1 

والا به خدا... 

اصن یه وضی..

سهراب

سهراب تو گفتی چشم ها را باید شست 

شستم ولی... 

گفتی 

جور دیگر باید دید 

دیدم ولی ...

گفتی 

زیر باران باید رفت 

رفتم ولی... 

او نه چشم خیس و شسته ام و نه نگاه دیگرم 

هیچ کدام را ندید 

فقط در زیر باران با طعنه خندید و فت: 

"دیوانه ی باران زده!!!"

قهوه تلخ

چقدر احمقانه است.. 

از یک قهوه تلخ 

انتظار فال شیرین داشتن...

آرامتر..

به سرنوشت بگویید: 

اسباب بازی هایت بی جان نیستند,آدمند... 

میشکنند... 

آرامتر... 

نجابت

کاش 

نجابتم را بهانه  

رفتنت نمیکردی... 

تا با دیدن هر هرزه ای 

به خود نگویم: 

اگر مثل او بودم 

نمیرفت....

هیچ نبود

هیچ نبود! 

آدمش کردم... 

با تعریف های من شخصیت پیدا کرد.. 

غرورش را مدیون من است... 

مغرور شد!!! 

زیاد از خوبی های نداشته اش تعریف کردم باور کرد!!! 

مرا کوچک دید و رفت....

ریاضی

این روزها 

ریاضیم ضعیف شده 

نمیدونم چرا؟؟؟ 

ولی 

دیگه نمیتونم 

"آدم"حسابت کنم

همه چی

روزگار عجیبی شده حالا دیگه به جای همه چی آرومه 

باید بگی همه چی داغونه

دوست داشتن

دوشتن کسی که شما رو دوست نداره 

مثل بغل کردن کاکتوس میمونه 

هر چی محکم تر بغلش کنی بیشتر آسیب میبینی!!!!

خوش به حالش

خوش به حالشان!!! 

خوش به حال اونی که  

وقتی تو آغوشت میگیریش 

آروم زیر گوشش میگی: 

قبل تر از تو هیچ کس نبود در افکارم...