عاشقانه ها
عاشقانه ها

عاشقانه ها

صدایم میزد...

صدایم میزد گلم!

گلی بودم در باغچه دلش اما....او باغبان عاشقی نبود...

گاهی سر میزد و دل میبرد;سال ها بعد دانستم که من تنها نبودم;او

باغبان گل های زیادی بود!!!

برای همیشه به خدا واگذارش کردم....

یه واقعیت

به وحشی ترین  

حیوون ها هم  

محبت کنی 

 جوابتو با محبت میدن.... 

اما بعضی آدم ها محبت که میبینن 

وحشی میشن....

چه میدانی...

چه میدانی...؟؟؟ 

شاید اون که رفتنش را نامردی میخواندی... 

از ترس وابستگی رفته....!!!!

چقدر سخته...

چقدر سخته کسی رو با تموم وجودت دوست داشته باشی اما اون ذره محبت بهت نشون نده... 

چقدر سخته برای عشقت هزاران کار بکنی به جای تشکر بگه:میخواستی نکنی مگه من گفتم.... 

چقدر سخته بی مهری دیدن از یار... 

چقدر سخته دستای عشقتو تو دستای یکی دیگه ببینی... 

چقدر سخته تو خلوتت دنبال خاطره ای باشی که تو رو به باد داده... 

چقدر سخته هر بار گوشیتو به عشق اس ام اس عشقت چک کنی اما هر دفعه نا امید بشی.... 

چقدر سخته وقتی میبینیش فقط بتونی یه سلام کنی... 

آره همه ی اینا سخته و سخت تر وقتیه که به جای تو یکی دیگه شریک عشق بازیاش باشه.... 

از ما که گذشت...

از ما که گذشت.... 

اما به دیگری موقتی بودنت را گوش زد کن.... 

تا از همان روز اول فکری به حال جای خالیت بکند..... 

برای سپیده عزیزم....

افسوس.....

به تو که فکر میکنم 

بی اختیار 

به حماقت خود لبخند میزنم 

سیاه لشگری بودم در عشق 

و فکر میکردم بازیگر نقش اولم.... 

.....افسوس.... 

زخم ها...

زخمهایت را بپوشان.... 

 آدم های این روزگار 

 زیادی با نمک شده اند...

ازم پرسید...

روزی ازم پرسید:منو بیشتر دو داری یا زندگیتو؟؟؟؟ 

خب منم راستشو گفتم..گفتم:زندگیمو... 

ازم نپرسید چرا؟؟؟گریه کرد و رفت 

اما نمیدانست خودش زندگیمه....

یه شعر..

زندگی وقت کمی بود و نمیدانستیم/همه ی عمر دمی بود و نمیدانستیم/حسرت رد شدن ثانیه های کوچک/فرصت مغتنمی بود و نمیدانستیم/ 

تشنه لب عمر به سر رفت و به قول سهراب/آب در یک قدمی بود و نمیدانستیم....

از ذهن تا دهن...

از  

"ذهن"تا"دهن" 

فقط یه نقطه فاصله است.... 

تا ذهنت را باز نکردی... 

دهنت را باز نکن...

زن روزهای سخت زندگی....

من روزگاری زن روزهای سخت زندگی ام بودم..... 

نمیبخشم هرگز کسی که ته مانده انرژی و توان ادامه ی زندگی ام را به تاراج برد.....

به سلامتی...

به سلامتی اون پسری که گفت:اگه بمونی میشی مادر دخترم... 

اگه هم بری میشی اسم دخترم!!!!

دلم گرفته...

دلم که گرفته باشه.... 

با صدای دستفروش دوره گرد هم  

 گریه میکنم.... 

 چه برسه به 

 مرور خاطرات با هم بودنمان....

نیمه شعبان مبارک....

کاش میشد 

هیچکس تنها نبود 

کاش میشد دیدنت رویا نبود 

باز هم گفتی  

که فردا میرسی 

کاش روز دیدنت فردا نبود.... 

مهدی جان میلادت مبارک

یادمان باشد.....

یادمان باشد... 

با تعریف راست یا دروغ دیگران خودمان را باد نکنیم 

در اینصورت گاهی کوچکترین سوزن روزگار 

با رسوایی هر چه تمام ما را میترکاند.....

بی انصاف...

بی انصاف... 

با کدام لالایی وجدانت را خواباندی  

که اینچنین  

بی خیال ما شدی.......................

بازگشتی در کار نیست...

بازگشتی  در کار نیست.... 

یکبار که بره برای همیشه رفته است.... 

حتی اگر برگردد..... 

دیگر او نیست....

عذاب یعنی این...

عذاب یعنی کسی که دوسش داری بشینه کنارت.... 

از اون که دوسش داره تعریف کنه...... 

عشق یعنی این...

وقتی 

 به نبود کسی که دوسش داری  

فکر میکنی 

اشکات  

بی اختیار 

میریزن...... 

این یعنی عشق...

حرفش را ساده گفت! 

من لایق تو نیستم!!! 

نمیدانم میخواست لیاقتم را به من یادآوری کند 

 یا 

 خیانت خودش را توجیه....

خیلی سخته..

خیلی سخته... 

به خاطر کسی که دوسش داری 

همه رو از زندگیت خط بزنی 

بعد بفهمی 

خودت  

توی لیستی بودی که 

اون 

به خاطر یکی دیگه 

خطت زده...

خون گریه کنی...

این روزها حتی خون هم گریه کنی عمق همدردی دیگران با تو یک کلمه است:آخی!!!!!

تا حالا شده...

تا حالا شده.... 

خیلی دلتنگ صدای کسی باشی اما.... 

چون نمیتونی بهش زنگ بزنی,با یه شماره ناشناس باهاش تماس بگیری که...فقط.. 

"الو"گفتنش رو بشنوی؟!؟!؟!

مسئولی...

تا زنده ای... 

در برابر کسی که به خودت علاقه مندش کردی 

مسئولی!!!! 

شریک خاطرات...

بعضی وقت ها.... 

شریک تمام خاطراتت 

فقط 

یک شماره خاموش است....

((ر))حذف شده...

انگار کلمه ((ر))اضافه است... 

به هر کس گفتم درکم کن 

دکم کرد....!!!1!1

تو شدن...

شما 

گرچه واژه محترمیست 

ولی 

تو 

شدن لیاقت میخواهد!!!!!!

شک نکن...

کسی که احساسات تو رو بازی میگیره 

و تنهات میذاره 

چند قدم اونورتر 

زیر پای کسی دیگه 

داره له میشه.... 

شک نکن....!!!!

دوست داشتن اجباری...

حرف میزنی اما تلخ!! 

محبت میکنی اما سرد!!! 

چه اجباریست دوست داشتن من؟؟؟؟؟

لعنت به تو...

خواستی دیگر نباشی.... 

آفرین,چه با اراده... 

لعنت به دبستانی که تو 

 از درس هایش 

فقط تصمیم کبری را آموختی.... 

لعنت به تو...

هرگز نرسیدن....

وقتی دیر رسیدم 

و با دیگری دیدمت 

فهمیدم 

گاهی هرگز نرسیدن 

بهتر از دیر رسیدن است!!!!!

این روزها...

این روزهایم به تظاهر میگذرد... 

تظاهر به 

بی  خیالی

به شادی 

به اینکه دیگر هیچ چیز مهم نیست... 

اما... 

چه سخت میکاهد از جانم  

این ((نمایش))

زخم های من...

زخم های دستم را میبندند و میگویند:چرا با خودت چنین کردی؟؟؟ 

ولی افسوس کسی زخم بزرگ دلم را ندید تا بگوید چرا با تو چنین کردند؟؟؟؟

پیشگویی دروغین...

نه.... 

21 دسامبر پیشگویی دروغین بود 

دنیا به آخر رسید همان روزی که  

تو 

رفتی!!!!!!!

کاش میشد....

کاش میشد.... 

یه لحظه جامونو با هم عوض کنیم... 

شاید تو میفهمیدی چقدر بی انصافی و 

من میفهمیدم چرا؟؟؟؟؟؟